سال ۱۹۸۹ استفن کاوی کتابی در مورد مهارتهای زندگی، تحت عنوان هفت عادت مردمان موثر نوشت. بعدها این کتاب به 40 زبان ترجمه و 15 میلیون نسخه از آن در کشورهای مختلف به فروش رفت.
استفان کاوی متولد آمریکاست و فوق لیسانسش را در رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه هاروارد و دکترا را در دانشگاه یانگ گرفته است و سالها در دانشگاه به تدریس در زمینۀ رفتار سازمانی و مدیریت کسبوکار پرداخته است.
کاوی بعدها موسسهای به نام “کانون بینالمللی رهبری کاوی” تاسیس کرد و به عنوان مدرس و مشاور در پانصد شرکت موفق در آمریکا آغاز و در زمینه رهبری، مدیریت، توسعۀ فردی و سازمانی و روابط خانوادگی و .. مقالات بیشماری نوشته است.
فوربس در سال 2002 کتاب هفت عادت را یکی از ده کتاب موثر مدیریتی در قرن بیستم معرفی کرده است. مجله تایم کاوی را به عنوان یکی از 25 آمریکایی تاثیرگذار عنوان کرد. کتاب هفت عادت به نکات ظریفی میپردازد و نیازهای باطنی انسان را پاسخ میگوید.
اساسیترین عادت عامل بودن است. عامل بودن یعنی مسوولیت کار خود را برعهده گرفتن، ملامت نکردن اوضاع و شرایط یا اشخاص، …. نقطه مقابل عامل بودن، واکنشی بودن است. مردمان موثر عاملند، یعنی مسوول هستند و رفتارشان حاصل تصمیم و انتخاب آگاهانۀ خودشان است.
عادت دوم ما را تمرین میدهد تا پیشبینی کنیم که آیندۀ موضوع مورد نظرمان چگونه خواهد بود و یادآور این ضرب المثل قدیمی است که اگر نمیدانید کجا میخواهید بروید، همۀ راهها شما را به مقصد می رسانند.
شروع ذهنی از پایان میگوید که آنچه میخواهید بدان برسید را تجسم کنید. آینده تا به امروز ما را به مقصد راهنمایی میکند، چیزی که با کمک نتیجه نهایی ایدهال به آن معنا میبخشیم با تمام مزایا و ویژگیها، مثبت و بدون هرگونه عیب یا ضرری همان چیزی است که استفان کاوی در تشریح عادت دوم در کتاب خود بیان داشته است.
ذهنا از پایان آغاز کنید یعنی به روشنی مقصدتان را بدانید. تا بدانید که می خواهید به کجا برسید.
عادت سوم به طور مشخص به روشهای رسیدن به تجسم تعریف شده در عادت دوم پرداخته. به این ترتیب که به سمت عمل کردن گام بر میداریم.
برخی از روشهای رسیدن به بهترین راه حل در این تئوری، مانند افـزایش درجه ایدهالی، رفع تضادها، استفاده از منابع موجود بدون افزودن منبع جدید، به ما کمک میکنند تا تشخیص دهیم کدام راه حل قویتر و ثمربخشتر از بقیه است.
مردمان موثر به جای مدیریت زمان به مدیریت خویشتن میپردازند.یعنی به جای واکنش نشان دادن به مسایل اضطراری، یا امور بیاهمیت، به الویتها و ارجحیتهای خود توجه میکنند.
نخست شعار رسالت و نظام ارزشی خود را بنویسید، تا دقیقا بدانید چه چیزی را میخواهید متحقق سازید و آنگاه هر چیزی دیگر را پیرامون این کانون، برنامه ریزی و اجرا کنید. و از همه مهمتر بیاموزید چگونه به سایر مسایل و اموری که پیش میآیند “نه” بگویید. زیرا با این کار به مهمترین امور “آری ” میگویید.
مدیریت موثر یعنی نخست امور نخست را قرار دهید، رهبری تعیین میکند که ” امور نخست” کدامند.
نگرش برنده – برنده میگوید علاوه بر نیکی باید سرشار از شهامت باشید.علاوه بر همدلی باید اعتماد به نفس داشته باشید و علاوه بر با ملاحظه بودن باید شجاع باشید.ایجاد تعادل میان شهامت و ملاحظه امری اساسی است.
نگرش ” برنده – بازنده ” نتیجۀ شهامت بالا و ملاحظه پایین است.یعنی شهامت آن را خواهید داشت که به عقاید خود اهمیت بدهید ولی نسبت به عقاید دیگران بی ملاحظه خواهید بود.
نگرش ” بازنده- برنده ” نتیجۀ ملاحظه بالا و شهامت پایین است.یعنی نسبت به عقاید طرف مقابل بسیار با ملاحظه خواهید بود اما شهامت آن را نخواهید داشت که عقاید خود را ابراز کنید.
در نگرش برنده – برنده باید میان احترام به خود و احترام به دیگران تعادل ایجاد کنید.
اول در پی فهمیدن باشید، سپس سعی کنید بفهمانید. این کار به نظر ساده مینماید اما در عمل دشوار است. عادت پنجم میگوید که پیش از توجه به دیدگاه خودمان، به موضوع از دید دیگران نیز بنگریم.
در کتاب استفان کاوی، عادت ششم به کارگیری توام پنج عادت پیشین است. بنابراین، این عادت به تنهایی شامل تمام اجزای آنها نیز میشود.
عادت اره تیزکنی، به ما میگوید که در مقایسه سفر با مقصد، اهمیت سفرکردن را بدانیم. مردمان موثر براساس این عادت، مردمانی هستند که به طور مداوم بازنگری و نوسازی آنچه را انجام میدهند و روش آن را مدنظر قرار میدهند.
میتوانید این هفت عادت را در ویدئوی پیوست شده تماشا کنید. برای تماشای ویدئوهای بیشتر به دیدئو سر بزنید.