یوتیوب طلایی نیستیم، تیم دیدئو هستیم.

یوتیوب طلایی ! این‌ روزها به این نام معروف شده‌اند و در توییتر و برخی محافل دیگر درباره‌شان حرف‌های گوناگونی زده می‌شود. در دیجیاتو هم مطلبی را راجع‌ به آنها نوشتیم و بازخوردهای متعددی از خوانندگان نسبت به عملکرد آنها دریافت کردیم. می‌خواستم مساله را شفافسازی کنم و وقتی تصمیم گرفتم با بنیانگذاران دیدئو صحبت کنم، تصور می‌کردم که مانند دست‌اندرکاران تلگرام طلایی حاضر به مصاحبه رسمی نباشند. اما اشتباه می‌کردم و با استقبال گرم «محمود کریمیان» روبرو شدم. او از ما دعوت کرد تا به دانشگاه شریف برویم و گپی بزنیم؛ جایی که دیدئو در آن متولد شده و امروز همچنان آنجا کارش را ادامه می‌دهد.

«محمد فرزانه پور» در کنار کریمیان، موسسان دیدئو هستند. محمد فارغ التحصیل کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد کرج است. او در دوره آموزشی خدمت سربازی با محمود آشنا می‌شود و داستان زندگی و دوستی آنها از پادگان وزارت دفاع آبیک قزوین آغاز میشود.

داستان چگونه آغاز شد؟

یوتیوب بیش از ده سال است که در ایران فیلتر شده و دانشجویان و کاربران از میلیاردها محتوای درون آن بی‌بهره‌ مانده‌اند. این فیلترینگ محتوای آموزشی و سرگرمی عظیمی را از ایرانیان دریغ کرده و این مساله هر دوی آنان را آزار می‌داد. آنها معتقدند که کمتر کسی برای دیدن ویدئو سرگرمی و موزیک وارد یوتیوب می‌شود و مباحث تخصصی، آموزشی و یا برنامه‌های خاص تلویزیونی است که مردم را به سمت این پلتفرم هدایت می‌کند. فرزانه‌پور خودش ویدئوبازی است که ساعات بسیاری را در روز صرف دیدن کلیپ‌ها و ویدئوها می‌کند.

محمود هنوز دانشجوی دانشگاه شریف است و به تازگی ازدواج کرده و با همسرش در خوابگاه‌های متاهلی زندگی می‌کند. او می‌گوید در ابتدا قصد بر این بوده که تنها یک سری کانال خاص یوتیوب را در پلتفرم خودشان جمع کنند؛ کانال‌های مرتبط با حوزه تکنولوژی که اطمینان داشتند محتوایشان مشکلی از لحاظ قانونی ندارد و فقدانش در برابر اهل این حوزه حس می‌شود. این دو دوست تصمیم می‌گیرند که وارد این کار شوند و جایی که برای این کار پیدا می‌کنند، زیرزمین خانه فرزانه‌پور است. جایی که یک سیستم باشد و یک اینترنت پرسرعت. در این دوران فرزانه‌پور شاغل نبوده و محمود هم چند تجربه استارتاپی داشته، ولی هر دو بخاطر هدفشان کارشان را رها می‌کنند: «تا رها نکنی، نمی‌شود در ایده‌هایتان موفق باشید.» این جمله را هر دویشان به من می‌گویند.

تیم دیدئو
اولین حضور دیدئو در نمایشگاه الکامپ

دانشگاه شریف بستری برای تمام دانشجویان در سال ۹۴ فراهم می‌کند و بهانه‌ نبود جا و مکان برای کار کردن را از آنها و دیگر تیم‌های خلاق می‌گیرد؛ یک جای کوچک و نقلی که شاید ظاهر جذابی نداشته باشد ولی میزی و اینترنتی برای تیم‌ها دارد تا بتوانند روی ایده‌هایشان کار کنند. این دو نفر هم در همین مجموعه شروع به کار می‌کنند و ایده‌شان را بال و پر می‌دهند. آن سال، سالی بود که بحث استارتاپ‌ها داغ شده بود و سایت‌های به اشتراک گذاریی ویدیو در حال رشد بودند.

«کاش یوتیوب در دسترس بود»

فرزانه‌پور ادعای شوکه کننده‌ای را با من در میان می‌گذارد و لحن صادقانه‌اش باعث می‌شود که صحبت او حالتی شعاری نداشته باشد: «ما آرزو داریم یوتیوب از فیلترینگ در بیاید و برای همه قابل دسترس باشد.» این تیم باور دارد که دیدئو در آینده راهی را پیش می‌رود که بازگشایی یوتیوب صدمه‌ای به کارکرد آنها نخواهد زد.

 این صحبتشان مرا یاد تیم پیام‌رسان بله می‌اندازد که الگوی خودش را جدا از تلگرام می‌داند و باور دارد با حضور تلگرام در صحنه هم می‌تواند کارش را ادامه دهد. تیم دیدئو هم همین افق را پیش رویش دارد و نقشه راه آینده خود را طوری کشیده که جدا از یوتیوب باشد.


محمود دعوتنامه‌ای از دانشگاه‌های خارجی و انجمنهای علمی چون ماکس پلانک آلمان و چندجایی هم از آمریکا داشته اما تصمیم گرفته در ایران بماند. او این تصمیم را چندان مرتبط با روحیه ناسیونالیسمی نمی‌داند و باور دارد که باید کار را در اینجا انجام داد: «مگر آنور چه خبر است؟ من اینجا خوشحال بودم و از اینکه داشتم هدفم را به جامعه‌ای که می‌خواستم برسانم. از این بهتر چیزی در ذهنم نبود و تصور کردم باید بمانم.»

یوتیوب طلایی

فیلترینگ در فیلترینگ

یک سال از تلاش آنها می‌گذرد و به سال 95 می‌رسیم. این تیم هرچه بیشتر وارد به جریان انداختن دیدئو می‌شود، بیشتر متوجه می‌شود وارد چه بازی بزرگی شده است. مشکلاتی پیش می‌آید که غیرقابل پیش‌بینی بوده و تیم هر بار به یک بن بست می‌خورد.

در نهایت یک نسخه پایلوت اولیه از دیدئو در محیط دانشگاه برای دانشجویان اجرا می‌شود و بعد از تنها چند روز فعالیت، به فیلترینگ دچار می‌شود.

 آنها برای ارائه یک سامانه فیلترشده جنگیده بودند و حالا خودشان در چنگال همین فیلترینگ قرار گرفته بودند؛ فیلترینگی که چهار الی پنج ماه به طول انجامید و در مراسم الکامپ و حین غرفه‌داری‌شان صورت گرفته بود!

مقابله آنها با فیلترینگ و روش‌شان در برابر این مسدودسازی با هر تیمی که تاکنون دیدم فرق دارد. آنها باور دارند که باید برای محصولشان جنگید و فرزانه‌پور این کار را به «بال بال زدن» تشبیه می‌کند و از این تشبیه ابایی ندارد. 

آنها می‌گویند نباید بعد از فیلترینگ و مشکلاتی که بر سر راه کار سبز می‌شود، کار را کنار گذاشت و یا از ایران رفت و گفت: «نمی‌شود. نمی‌گذارند. نتوانستیم.»

محمود کریمیان

آنها بعد از فیلترینگ به هر جایی که توانسته‌اند سر زدند و هر سازمان و شرکتی را که مرتبط با این موضوع می‌دانسته‌اند را شخم زده‌اند تا بلکه بتوانند کاری از پیش ببرند. دقیقا هم در زمانی که به اوج ناامیدی می‌رسند، گره کارشان باز می‌شود و در نهایت آنها در اوایل سال 96 از فیلترینگ رها می‌شوند. فرزانه‌پور این موقعیت را اینطور تشریح می‌کند:

یکجایی یک نگاهی هست که کار را بفهمد و پشتش باشد. اینطور نیست که هیچ‌جای بدنه دولت توانایی درک کارت را نداشته باشند و نخواهند کمک کنند. اما باید گشت و گشت تا به این نقطه رسید.
ما به این نقطه رسیدیم و توانستیم با حرف و صحبت، ایده خودمان را به کرسی بنشانیم. به آنها گفتیم که قصد داریم چه سیستمی راه بیندازیم و میلیاردها محتوای آموزشی و جذابی که مشکلی از نظر اخلاقی و سیاسی ندارد را به دست مردم برسانیم. حرف‌مان را بالاخره فهمیدند و شد.
ما ننشستیم و دست روی دست نگذاشتیم، جنگیدیم. فضای کسب‌وکار در کشور مشکل دارد و احتمال به بن بست رسیدن در آن بسیار بیشتر از جاهای دیگر است ولی فرصت‌های زیادی را هم در اینجا داریم که در دنیا نیست و قوانین در برخی مواقع ساده‌تر هستند.

سانسورهای سرویس دیدئو

او به غربال و خودسانسوری که سیستم‌شان دارد اشاره می‌کند و انتقاداتی که در فضای مجازی به این موضوع شده را می‌پذیرد اما تاکید می‌کند که برای فعالیت این سرویس در ایران چاره‌ای جز این فیلترینگ هوشمند توسط هوش مصنوعی نبوده است:

«به شما اگر روی آنتن زنده، یک برنامه بدهند، می‌دانید باید چه چیزهایی را رعایت کنید و نکنید. ما هم یک سری موارد را خودمان می‌دانستیم و بسیاری از آنها هم توسط کاربران به ما گوشزد داده می‌شود.»

فرزانه‌پور گله مند است که چرا همچون آمریکا و اروپا، در ایران سلبریتی حوزه تکنولوژی را ارج نمی‌دهیم.
او می‌گوید مگر شکوری مقدم (آپارات) و دانشور (تخفیفان) و میرآرمندهی (کافه بازار) و چند تن دیگر کم کسانی هستند که آنها را تبدیل به سلبریتی نمی‌کنیم؟ او باور دارد سلبریتی‌ها می‌توانند روی کل فعالان اکوسیستم تاثیر مثبتی بگذارند.

هوش مصنوعی که این تیم از آن دم می‌زند تماما توسط خودشان نوشته شده و کریمیان آن را یک مدل پیشرفته می‌داند که به مرور بیشتر و بیشتر یاد می‌گیرد. به گفته او این هوش مصنوعی به یک سری صوت و تصاویر و حتی متن‌های نوشتاری زیر پست‌ها حساس بوده و از نشان دادن محتوایی که با قوانین حاکم بر کشور مغایرت داشته باشد خودش را منع می‌کند:


«در برخی موارد هم اگر اشتباهی صورت گرفته باشد، خود کاربران به ما گزارش می‌دهند و آن را رفع می‌کنیم. ما گفتیم دوست داریم یوتیوب به طور کامل در ایران باز باشد، ولی حالا که نیست؛ نباید از تمام این منبع ارزشمند خود را محروم کنیم.»

به گفته کریمیان 15 هزار نفر در دنیا روی نظارت محتوای فیس‌بوک کار می‌کنند و تیم دیدئو هم با همین نگاه تصمیم گرفته‌ که هوشمند سازی ماشین‌شان را با کمک مردم انجام دهند.

تکنولوژی را دوباره نوشتیم

تیم دیدئو ترجیح می‌دهند روش کارشان را توضیح ندهند ولی به من می‌گویند بابت محدودیت مالی و بودجه‌شان، مساله را جوری حل کرده‌اند که هزینه‌اش به مراتب بسیار کمتر از چیزی هست که عموم مردم تصور آن را دارند:

 «ما نیاز به سرورها و پهنای باند عجیب و غریب و بزرگ نداریم و تک تک المان‌هایی همچون CDN را خودمان از نو نوشتیم و طراحی کردیم. مساله را با چهار سال آزمون و خطا حل کردیم و روش‌هایی که برخی مردم در فضای مجازی از آن دم می‌زنند، درست نیست.»

تیم دیدئو آدم‌های فنی هستند که هنوز تمرکز درستی روی مارکتینگ و روابط عمومی ندارند ولی قصد دارند که راهشان را جدی‌تر ادامه دهند و سرویس‌شان را هر روز بهتر از دیروز بسازند.
آنها از این مورد آگاهی دارند که هر لحظه ممکن است یوتیوب موارد امنیتی جدیدی را لحاظ کند و کارشان را به وقفه بیندازد ولی باور دارند که این چالش‌ها لذت راه‌اندازی کسب‌وکارشان است.
 
تیم دیدئو آدم‌های فنی هستند که هنوز تمرکز درستی روی مارکتینگ و روابط عمومی ندارند ولی قصد دارند که راهشان را جدی‌تر ادامه دهند و سرویس‌شان را هر روز بهتر از دیروز بسازند.
آنها از این مورد آگاهی دارند که هر لحظه ممکن است یوتیوب موارد امنیتی جدیدی را لحاظ کند و کارشان را به وقفه بیندازد ولی باور دارند که این چالش‌ها لذت راه‌اندازی کسب‌وکارشان است.

فتوسنتز به جای صرف نهار

 

تیم دو نفره دیدئو هر چه پول داشتند را خرج محصولشان کردند و جز 25 میلیون تومانی که دانشگاه شریف به آنها کمک کرده، باقی هزینه‌ها را از جیب گذاشتند و سختی‌های زیادی کشیدند. به شوخی می‌گویند که گاهی از نان شب‌شان زدند و فتوسنتز کردند تا سیر شوند. رقمی نزدیک به 400 میلیون تومان تاکنون هزینه دیدئو شده و تاکنون نه سرمایه‌گذاری بزرگی جذب کرده و نه آنچنان درآمدزایی داشته است.

 آنها پولی برای تبلیغ هم نداشتند و تا کنون کار مارکتینگی انجام نداده‌اند. فرزانه‌پور کارشان را هنرشان می‌داند و می‌گوید قصد دارند تا انتهای کار هم خودشان پیش بروند و به هیچ جایی وابستگی مالی و هر گونه وابستگی دیگری پیدا نکنند. آنها می‌گویند برخی شرکت‌ها به سراغ آنها آمدند ولی دیدئو قصد ندارد سرمایه‌گذار جذب کند. فرزانه‌پور می‌گوید:

«ما الان نیازی به پول نداریم چون با پول مشکلات تکنیکی ما حل نمی‌شود. دغدغه‌های ما در حال حاضر پیرامون دانش و مسائل فنی است. پول بگیریم که چه بشود؟ نیرو استخدام کنیم؟ کسی نبود که بتوانیم مشکلاتمان را با او حل کنیم و تیم ده نفره کنونی دیدئو گلچین شده نوابغی هست که در طول این چهار سال برگزیده شده‌اند.»

یوتیوب طلایی نیستیم
آینده راهی سخت...

آنها از شنیدن اسم یوتیوب طلایی روی سرویس‌شان چندان راضی نیستند

آنها از شنیدن اسم یوتیوب طلایی روی سرویس‌شان چندان راضی نیستند و آن را بسیار عجیب می‌دانند چرا که باور دارند محصول آنها یک دغدغه بزرگ را تا حد امکان قوانین دولتی رفع کرده و جایگزین راه حلی شده که علی رغم تلاش‌های بسیار دولت، حل و فصل نشده است: «مذاکراتی با یوتیوب انجام شد و به سرانجام نرسید. حالا چون به سرانجام نرسید، بیایید بگوییم نشد و دست روی دست بگذاریم؟ این از نظر ما درست نیست.»

 کریمیان بیشتر توضیح می‌دهد: «ما اطلاعات خاصی نداریم که نهادهای دولتی سراغ ما بیایند و از ما چیزی بخواهند. خودمان هم در ارائه ویدئوها توسط هوش مصنوعی و خود کاربران مشغول رعایت کردن قوانین هستیم. چرا باید به جایی وابسته شویم؟»

یوتیوب طلایی
دیدئو می‌خواهد چیزی بیشتر از یک موتور جستجوی ویدئو باشد. این سرویس در حال حاضر دو سایت یوتیوب و آپارات را کاوش می‌کند ولی به زودی آرشیو نماشا و تماشا و Vimeo نیز به آن اضافه می‌شود.

اخباری که این روزها درباره یوتیوب طلایی شنیده می‌شود، باعث شده که کاربران آنها دو برابر شود و راه جدیدی پیش رویشان باز شده؛ راهی که به گفته خودشان به زودی با اخبار جدیدی از دیدئو همراه خواهد بود.

 آنها قرار است چند ماه بعد تبدیل به یک شرکت دانش بنیان شوند و می‌گویند و همزمان با این موضوع، تحولات بزرگی در سیستم آنها هم رخ خواهد داد که یکی از آنها ارائه اپلیکیشن سرویس‌شان است. آنها کارشان را به نفع سرویس‌های استریمینگ فعلی می‌دانند و باور دارند که می‌توانند به بیشتر دیده شدن آنها کمک کنند.

راه خود را سخت می‌دانند و باور دارند که این راه سخت‌تر هم خواهد شد ولی امید دارند و معتقدند که با دانش می‌توانند راهشان را پیش ببرند.

منبع: دیجیاتو

امیدواریم از تماشای ویدئوهای سرویس‌های داخلی و خارجی در دیدئو لذت ببرید. لطفا از طریق راه‌های ارتباطی که در انتهای این صفحه آورده شده است با ما در تماس باشید، مشتاق شنیدن نظرات و پیشنهادات شما هستیم 🙂 

Related Post

12 Comments

Comments are closed.